بسمه تعالی
جاتون خالی روز مباهله مدینه بودم تو مسجد مباهله برای
همه تون دعا کردم
'مباهله' واژه ای عربی
است و معنای آن رها کردن و قید و بندی را از چیزی برداشتن است. اما در اصطلاح به
معنای نفرین کردن دو نفر یا دو گروه به یکدیگر است؛ به گونه ای که افرادی که درباره
یک مساله مهم دینی، مذهبی با یکدیگر گفت وگو و اختلاف دارند، در یک جا جمع شوند و
به درگاه الهی تضرع کنند و از خداوند بخواهند که فرد دروغگو یا ظالم را رسوا سازد و
یا بر او عذابی نازل فرماید.
24 ذی الحجه مصادف با روز
'مباهله' است، روزی که آیه ای به این نام در سوره 'آل عمران' نازل شد که در حقیقت
یکی از مهمترین ادله قرآنی بر حقانیت اسلام و فضیلت و برتری اهل بیت(ع) به شمار می
رود.
به گزارش ارم نیوز ،این سند به اندازه ای معتبر است که حتی مفسران و دانشمندان اهل سنت نیز درباره این آیه بحث های مختلفی داشته اند.
خداوند متعال در آیه مباهله چنین می فرماید: همانا مثل عیسی در نزد خدا، همچون مثل آدم است که او را از خاک آفرید و سپس به او فرمود: موجود باش! او هم فورا موجود شد (بنابراین ولادت مسیح بدون پدر، هرگز دلیل بر الوهیت او نیست.) اینها حقیقتی است از جانب پروردگار تو، بنابراین از تردیدکنندگان مباش. هرگاه بعد از علم و دانشی که (درباره عیسی مسیح) به تو رسیده، باز کسانی با تو به محاجه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را؛ ما نفوس خود را دعوت کنیم، شما هم نفوس خود را؛ آن گاه مباهله کنیم و لعنت خداوند را بر دروغ گویان قرار دهیم.'
** نگاهی به معنای مباهله
'مباهله' واژه ای عربی است و معنای آن رها کردن و قید و بندی را از چیزی برداشتن است. اما در اصطلاح به معنای نفرین کردن دو نفر یا دو گروه به یکدیگر است؛ به گونه ای که افرادی که درباره یک مساله مهم دینی، مذهبی با یکدیگر گفت وگو و اختلاف دارند، در یک جا جمع شوند و به درگاه الهی تضرع کنند و از خداوند بخواهند که فرد دروغگو یا ظالم را رسوا سازد و یا بر او عذابی نازل فرماید.
** شان نزول آیه مباهله
در آغاز طلوع اسلام، 'نجران' تنها منطقه مسیحی نشین 'حجاز' بود که به عللی از بت پرستی دست کشیده و به آیین مسیح گرویده بودند.
رسول اکرم(ص) به موازات مکاتبه با سران دولت های جهان و مراکز مذهبی، بمنظور دعوت نجرانیان به اسلام، نامه ای به اسقف آن شهر نوشت.
نمایندگان پیامبر وارد نجران شده و نامه پیامبر(ص) را به اسقف نجران دادند، که مضمون آن چنین است:
'به نام خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب از محمد فرستاده خدا بسوی اسقف نجران. خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب را حمد و ستایش می کنم و شما را از پرستش بندگان به پرستش خدا دعوت می نمایم. شما را دعوت می کنم که از ولایت بندگان خدا خارج شوید و در ولایت خداوند وارد آیید و اگر دعوت مرا نپذیرفتید، باید به حکومت اسلامی مالیات و جزیه بپردازید در غیر این صورت، به شما اعلام خطر خواهم کرد.'
اسقف پس از قرائت نامه برای تصمیم گیری، شورایی مرکب از شخصیت های بارز مذهبی و غیر مذهبی تشکیل داد. یکی از افراد طرف مشورت 'شرحبیل' بود که به عقل و درایت و کاردانی معروفیت داشت.
وی گفت: ما مکرر از پیشوایان مذهبی خود شنیده ایم که روزی منصب نبوت از نسل اسحاق به فرزندان اسماعیل انتقال خواهد یافت و هیچ بعید نیست محمد، که از اولاد اسماعیل است، همان پیغمبر موعود باشد.
بعد از سخنان شرحبیل، شورا نظر داد که گروهی به عنوان هیات نمایندگی نجران به مدینه برود تا از نزدیک با محمد(ص) تماس گرفته و دلایل نبوت او را مورد بررسی قرار دهد.
بدین ترتیب برای رفع این مشکل، هیاتی مرکب از 60 نفر که در راس آنها سه تن از بزرگان نجران به نام های 'ابو حارثه بن علقمه' اسقف اعظم نجران و نماینده رسمی کلیسای روم در حجاز، 'عبدالمسیح بن شرحبیل' معروف به عاقب پیشوای اهالی این منطقه و 'اهتم یاایهم بن نعمان' معروف به سید شخصی کهنسال و ریش سفید و مورد احترام نجرانیان عازم مدینه منوره شده تا با رسول خدا(ص) به گفت وگو بپردازند و راه حلی پیدا کنند.
نجرانیان در حالیکه لباس های فاخر بر تن داشتند وارد مدینه شدند و در مسجد به حضور پیغمبر اسلام (ص) آمدند. پیامبر با مشاهده هیات آنان از ایشان روی برگرداند.
چند روز به همین منوال گذشت تا آنکه نجرانیان متوجه شدند با سر و وضعی که آنان دارند امکان گفت وگو با رسول خدا وجود ندارد، لذا با لباسی ساده خدمت پیامبر رسیدند.
آنان طی نشست هایی که با پیامبر اکرم(ص) داشتند با آن حضرت به بحث و مناظره پرداختند و به رغم دلایل قوی و محکمی که پیامبر اکرم (ص) ارایه فرمود آنها همچنان به حقانیت آیین و اعتقادات خود پافشاری می کردند.
این امر سبب شد تا پیامبر(ص) بر اساس حکم پروردگار متعال، آنان را به مباهله دعوت کند، که طرفین در پیشگاه خداوند لب به نفرین بگشایند و هر کدام که بر حق نیستند و دروغ می گویند، به عذاب الهی گرفتار شوند نصاری پذیرفتند و اجرای آن را به روز بعد موکول کردند.
بامداد روز بعد، اجتماعی عظیم از مردم مدینه در بیرون شهر دیده می شد و گروهی بی شمار برای تماشای مباهله گرد آمده بودند در آن حال مشاهده کردند که پیغمبر اکرم(ص) در حالیکه کودکی را در آغوش داشته و دست کودک دیگری را در دست دارد به همراه بانو و مردی که پشت سر ایشان حرکت می کردند، از راه رسیدند و محلی را برای مباهله در نظر گرفتند.
مسیحیان که از دور ناظر ورود رسول اکرم (ص) بودند، بر خلاف انتظار خود دیدند که آن حضرت با جمعیت و ازدحام نیامده و فقط یک مرد و یک زن و دو پسر با خود آورده است.
پرسیدند که همراهان پیغمبر با او چه نسبتی دارند، گفته شد: که اینان محبوب ترین مردم نزد رسول اکرم(ص) هستند، یکی فاطمه دختر او و دیگری علی داماد و پسر عمش و آن دو پسر، فرزندان دختر او، حسن و حسین هستند.
اسقف اعظم نصرانی که متحیر شده بود، خطاب به جمعیت نصاری گفت: 'بنگرید که محمد چگونه با اطمینان تمام و ایمان راسخ به میدان آمده و بهترین عزیزان خود را برای اجرای مباهله به همراه آورده است به خدا سوگند اگر او را در این امر تردید و یا خوفی داشت، هرگز عزیزان خود را انتخاب نمی کرد.
مردم، من در چهره آنان معنویت و روحانیتی می یابم که اگر از خدا درخواست کنند، کوه ها را از جای خود حرکت خواهند داد. پس از مباهله با آنان بر حذر باشید که عذاب و بلا دامن ما را خواهد گرفت. به دنبال آن، پیامی به رسول اکرم(ص) فرستادند که از مباهله درگذر و تو خودت در میان ما حکم باش و کار را با مصالحه خاتمه بده.'
رسول اکرم (ص) با پیشنهاد آنها موافقت کرد و صلح نامه ای به خط حضرت علی (ع) و تعیین جزیه سبک و آسانی که سالیانه بپردازند، تنظیم شد و کار خاتمه یافت.
از این رو داستان مباهله بزرگترین سند فضیلت برای اهل پیامبر است، زیرا الفاظ و مفردات آیه 61 آل عمران که می فرماید: 'به آنها (نصارای نجران) بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت می کنیم شما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را دعوت می نماییم شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت می کنیم شما نیز از نفوس خود، آنگاه مباهله می کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار می دهیم'، حاکی از آن است که همراهان پیامبر در چه پایه ای از فضیلت قرار داشتند.
پیامبر در این آیه، علاوه بر این که حسن و حسین (ع) را فرزندان خود و فاطمه (س) را یگانه زن منتسب به خاندان خویش می خواند، از شخص علی(ع) به عنوان 'انفسنا' تعبیر می کند و آن شخصیت عظیم جهان انسانی را به منزله جان پیامبر می داند، فضیلتی بالاتر از اینکه یک شخص ازنظر معنویت و فضیلت به پایه ای برسد که خداوند بزرگ او را به منزله جان و روح پیامبر بخواند.
از روایاتی که از پیشوایان مذهبی ما وارد شده است، استفاده می شود که موضوع مباهله اختصاص به پیامبر نداشته و هر فرد مسلمانی در مسایل مذهبی می تواند با مخالفان خود به مباهله برخیزد.
* آیه مباهله از دیدگاه روایات فریقین
اگر به منابع حدیثی و تفسیری مذهب اهل بیت(ع) و اهل سنت نگاه کنیم، خواهیم دید که درباره آیه شریفه مباهله، روایات بسیاری از پیامبر اسلام(ص)، اهل بیت(ع) و اصحاب و تابعین نقل شده است.
شیخ طوسی در تفسیر خود و در ذیل آیه شریفه مباهله می نویسد: 'هنگامی که این آیه نازل شد، پیامبر اسلام (ص)، دست علی، فاطمه، حسن و حسین (ع) را گرفت و سپس مسیحیان (نجران) را به مباهله فراخواند، ولی آنها از مباهله امتناع ورزیدند و با ذلت به جزیه دادن رضایت دادند… حتی برخی از آنها گفتند: اگر با اینها مباهله کنیم، تا روز قیامت هیچ مرد و زن مسیحی باقی نمی ماند.'
شیخ طبرسی در ذیل همین آیه می نویسد: 'این آیه، درباره هیات مسیحی نجران نازل شده است که از پیامبر(ص) درباره حضرت عیسی تولد یافتن او بدون پدر سوال کردند و چون جواب پیامبر اسلام(ص) را نپذیرفتند، پیامبر آنها را به مباهله فراخواند و فردای آن روز همراه علی بن ابی طالب، حسن، حسین و فاطمه آمد... ولی آنها از مباهله سرباز زدند و به جزیه دادن راضی شدند.'
آیت الله ناصر مکارم شیرازی از مراجع عظام تقلید و مفسر معاصر نیز در تفسیر خود ضمن بیان شان نزول آیه مباهله می نویسد: '... پیامبر اسلام برای مباهله با مسیحیان نجران، علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) را همراه خود آورده بود.'
محمدبن جریر طبری در تفسیر معروف خود اینگونه می نویسد: 'پیامبر اسلام (ص) جهت مباهله با مسیحیان نجران، همراه علی، فاطمه، حسن و حسین (ع) آمد و آماده مباهله شد، ولی آنها با پیامبر مصالحه نمودند و راضی به پرداخت جزیه شدند.'
به گزارش ارم نیوز ،این سند به اندازه ای معتبر است که حتی مفسران و دانشمندان اهل سنت نیز درباره این آیه بحث های مختلفی داشته اند.
خداوند متعال در آیه مباهله چنین می فرماید: همانا مثل عیسی در نزد خدا، همچون مثل آدم است که او را از خاک آفرید و سپس به او فرمود: موجود باش! او هم فورا موجود شد (بنابراین ولادت مسیح بدون پدر، هرگز دلیل بر الوهیت او نیست.) اینها حقیقتی است از جانب پروردگار تو، بنابراین از تردیدکنندگان مباش. هرگاه بعد از علم و دانشی که (درباره عیسی مسیح) به تو رسیده، باز کسانی با تو به محاجه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را؛ ما نفوس خود را دعوت کنیم، شما هم نفوس خود را؛ آن گاه مباهله کنیم و لعنت خداوند را بر دروغ گویان قرار دهیم.'
** نگاهی به معنای مباهله
'مباهله' واژه ای عربی است و معنای آن رها کردن و قید و بندی را از چیزی برداشتن است. اما در اصطلاح به معنای نفرین کردن دو نفر یا دو گروه به یکدیگر است؛ به گونه ای که افرادی که درباره یک مساله مهم دینی، مذهبی با یکدیگر گفت وگو و اختلاف دارند، در یک جا جمع شوند و به درگاه الهی تضرع کنند و از خداوند بخواهند که فرد دروغگو یا ظالم را رسوا سازد و یا بر او عذابی نازل فرماید.
** شان نزول آیه مباهله
در آغاز طلوع اسلام، 'نجران' تنها منطقه مسیحی نشین 'حجاز' بود که به عللی از بت پرستی دست کشیده و به آیین مسیح گرویده بودند.
رسول اکرم(ص) به موازات مکاتبه با سران دولت های جهان و مراکز مذهبی، بمنظور دعوت نجرانیان به اسلام، نامه ای به اسقف آن شهر نوشت.
نمایندگان پیامبر وارد نجران شده و نامه پیامبر(ص) را به اسقف نجران دادند، که مضمون آن چنین است:
'به نام خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب از محمد فرستاده خدا بسوی اسقف نجران. خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب را حمد و ستایش می کنم و شما را از پرستش بندگان به پرستش خدا دعوت می نمایم. شما را دعوت می کنم که از ولایت بندگان خدا خارج شوید و در ولایت خداوند وارد آیید و اگر دعوت مرا نپذیرفتید، باید به حکومت اسلامی مالیات و جزیه بپردازید در غیر این صورت، به شما اعلام خطر خواهم کرد.'
اسقف پس از قرائت نامه برای تصمیم گیری، شورایی مرکب از شخصیت های بارز مذهبی و غیر مذهبی تشکیل داد. یکی از افراد طرف مشورت 'شرحبیل' بود که به عقل و درایت و کاردانی معروفیت داشت.
وی گفت: ما مکرر از پیشوایان مذهبی خود شنیده ایم که روزی منصب نبوت از نسل اسحاق به فرزندان اسماعیل انتقال خواهد یافت و هیچ بعید نیست محمد، که از اولاد اسماعیل است، همان پیغمبر موعود باشد.
بعد از سخنان شرحبیل، شورا نظر داد که گروهی به عنوان هیات نمایندگی نجران به مدینه برود تا از نزدیک با محمد(ص) تماس گرفته و دلایل نبوت او را مورد بررسی قرار دهد.
بدین ترتیب برای رفع این مشکل، هیاتی مرکب از 60 نفر که در راس آنها سه تن از بزرگان نجران به نام های 'ابو حارثه بن علقمه' اسقف اعظم نجران و نماینده رسمی کلیسای روم در حجاز، 'عبدالمسیح بن شرحبیل' معروف به عاقب پیشوای اهالی این منطقه و 'اهتم یاایهم بن نعمان' معروف به سید شخصی کهنسال و ریش سفید و مورد احترام نجرانیان عازم مدینه منوره شده تا با رسول خدا(ص) به گفت وگو بپردازند و راه حلی پیدا کنند.
نجرانیان در حالیکه لباس های فاخر بر تن داشتند وارد مدینه شدند و در مسجد به حضور پیغمبر اسلام (ص) آمدند. پیامبر با مشاهده هیات آنان از ایشان روی برگرداند.
چند روز به همین منوال گذشت تا آنکه نجرانیان متوجه شدند با سر و وضعی که آنان دارند امکان گفت وگو با رسول خدا وجود ندارد، لذا با لباسی ساده خدمت پیامبر رسیدند.
آنان طی نشست هایی که با پیامبر اکرم(ص) داشتند با آن حضرت به بحث و مناظره پرداختند و به رغم دلایل قوی و محکمی که پیامبر اکرم (ص) ارایه فرمود آنها همچنان به حقانیت آیین و اعتقادات خود پافشاری می کردند.
این امر سبب شد تا پیامبر(ص) بر اساس حکم پروردگار متعال، آنان را به مباهله دعوت کند، که طرفین در پیشگاه خداوند لب به نفرین بگشایند و هر کدام که بر حق نیستند و دروغ می گویند، به عذاب الهی گرفتار شوند نصاری پذیرفتند و اجرای آن را به روز بعد موکول کردند.
بامداد روز بعد، اجتماعی عظیم از مردم مدینه در بیرون شهر دیده می شد و گروهی بی شمار برای تماشای مباهله گرد آمده بودند در آن حال مشاهده کردند که پیغمبر اکرم(ص) در حالیکه کودکی را در آغوش داشته و دست کودک دیگری را در دست دارد به همراه بانو و مردی که پشت سر ایشان حرکت می کردند، از راه رسیدند و محلی را برای مباهله در نظر گرفتند.
مسیحیان که از دور ناظر ورود رسول اکرم (ص) بودند، بر خلاف انتظار خود دیدند که آن حضرت با جمعیت و ازدحام نیامده و فقط یک مرد و یک زن و دو پسر با خود آورده است.
پرسیدند که همراهان پیغمبر با او چه نسبتی دارند، گفته شد: که اینان محبوب ترین مردم نزد رسول اکرم(ص) هستند، یکی فاطمه دختر او و دیگری علی داماد و پسر عمش و آن دو پسر، فرزندان دختر او، حسن و حسین هستند.
اسقف اعظم نصرانی که متحیر شده بود، خطاب به جمعیت نصاری گفت: 'بنگرید که محمد چگونه با اطمینان تمام و ایمان راسخ به میدان آمده و بهترین عزیزان خود را برای اجرای مباهله به همراه آورده است به خدا سوگند اگر او را در این امر تردید و یا خوفی داشت، هرگز عزیزان خود را انتخاب نمی کرد.
مردم، من در چهره آنان معنویت و روحانیتی می یابم که اگر از خدا درخواست کنند، کوه ها را از جای خود حرکت خواهند داد. پس از مباهله با آنان بر حذر باشید که عذاب و بلا دامن ما را خواهد گرفت. به دنبال آن، پیامی به رسول اکرم(ص) فرستادند که از مباهله درگذر و تو خودت در میان ما حکم باش و کار را با مصالحه خاتمه بده.'
رسول اکرم (ص) با پیشنهاد آنها موافقت کرد و صلح نامه ای به خط حضرت علی (ع) و تعیین جزیه سبک و آسانی که سالیانه بپردازند، تنظیم شد و کار خاتمه یافت.
از این رو داستان مباهله بزرگترین سند فضیلت برای اهل پیامبر است، زیرا الفاظ و مفردات آیه 61 آل عمران که می فرماید: 'به آنها (نصارای نجران) بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت می کنیم شما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را دعوت می نماییم شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت می کنیم شما نیز از نفوس خود، آنگاه مباهله می کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار می دهیم'، حاکی از آن است که همراهان پیامبر در چه پایه ای از فضیلت قرار داشتند.
پیامبر در این آیه، علاوه بر این که حسن و حسین (ع) را فرزندان خود و فاطمه (س) را یگانه زن منتسب به خاندان خویش می خواند، از شخص علی(ع) به عنوان 'انفسنا' تعبیر می کند و آن شخصیت عظیم جهان انسانی را به منزله جان پیامبر می داند، فضیلتی بالاتر از اینکه یک شخص ازنظر معنویت و فضیلت به پایه ای برسد که خداوند بزرگ او را به منزله جان و روح پیامبر بخواند.
از روایاتی که از پیشوایان مذهبی ما وارد شده است، استفاده می شود که موضوع مباهله اختصاص به پیامبر نداشته و هر فرد مسلمانی در مسایل مذهبی می تواند با مخالفان خود به مباهله برخیزد.
* آیه مباهله از دیدگاه روایات فریقین
اگر به منابع حدیثی و تفسیری مذهب اهل بیت(ع) و اهل سنت نگاه کنیم، خواهیم دید که درباره آیه شریفه مباهله، روایات بسیاری از پیامبر اسلام(ص)، اهل بیت(ع) و اصحاب و تابعین نقل شده است.
شیخ طوسی در تفسیر خود و در ذیل آیه شریفه مباهله می نویسد: 'هنگامی که این آیه نازل شد، پیامبر اسلام (ص)، دست علی، فاطمه، حسن و حسین (ع) را گرفت و سپس مسیحیان (نجران) را به مباهله فراخواند، ولی آنها از مباهله امتناع ورزیدند و با ذلت به جزیه دادن رضایت دادند… حتی برخی از آنها گفتند: اگر با اینها مباهله کنیم، تا روز قیامت هیچ مرد و زن مسیحی باقی نمی ماند.'
شیخ طبرسی در ذیل همین آیه می نویسد: 'این آیه، درباره هیات مسیحی نجران نازل شده است که از پیامبر(ص) درباره حضرت عیسی تولد یافتن او بدون پدر سوال کردند و چون جواب پیامبر اسلام(ص) را نپذیرفتند، پیامبر آنها را به مباهله فراخواند و فردای آن روز همراه علی بن ابی طالب، حسن، حسین و فاطمه آمد... ولی آنها از مباهله سرباز زدند و به جزیه دادن راضی شدند.'
آیت الله ناصر مکارم شیرازی از مراجع عظام تقلید و مفسر معاصر نیز در تفسیر خود ضمن بیان شان نزول آیه مباهله می نویسد: '... پیامبر اسلام برای مباهله با مسیحیان نجران، علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) را همراه خود آورده بود.'
محمدبن جریر طبری در تفسیر معروف خود اینگونه می نویسد: 'پیامبر اسلام (ص) جهت مباهله با مسیحیان نجران، همراه علی، فاطمه، حسن و حسین (ع) آمد و آماده مباهله شد، ولی آنها با پیامبر مصالحه نمودند و راضی به پرداخت جزیه شدند.'