عطرروضه اربعین
بعد از وقایع شام و جنایات شامیان بر آل رسول الله صلی الله علیه و آله و جسارت یزید به خانواده امام حسین علیه السلام و سر بریده آن جناب، با سخنان زینب سلام الله علیها و حضرت زین العابدین علیه السلام یزید علیه العنه آنچه از این خاندان مطهر به غارت رفته بود بدان ها باز گردانید و گفت: و اما چیز هایی که از شما به غارت رفته ،چند برابر آنها را به شما خواهم داد.
که امام سجاد علیه السلام فرمودند: ما اموال تو را نمی خواهیم ،اموال تو برای خودت باشد تو تنها وسایل غارت شده خودمان را به ما برگردان زیرا در بین آنها دوک و گردنبند و روسری و پیراهن جده ام فاطمه زهرا دختر محمد می باشد.
یزید دستور داد همه آن وسایل را برگردانیدند و دویست دینار به آنها اضافه کرد که امام سجاد (ع) در آن دویست دینار تصرف نکرد و همه آنها را بین مستمندان و بیچارگان تقسیم نمود.
سپس یزید دستور داد که اسیران آل رسول را به وطن اصلیشان یعنی مدینه منوره باز گردانند.
و اما ماجرای سر بریده امام حسین (ع) ،پس روایت شده است که آن را به کربلا آوردند و به بدن شریف ملحق نمودند.
قال الراوی: ولما رجع النساء الحسین (ع) و عیاله من الشام و بلغوا الی العراق ، قالوا لالدلیل : مرّ بنا علی طریق الکربلا.
راوی می گوید: زمانی که خاندان اباعبدالله (ع) از سفر اسارت شام به سوی عراق رهسپار گردیدند، وقتی به عراق رسیدند از راهنمای قافله خواستند که قافله را از راه کربلا عبور دهد.
فوصلوا الی موضع المصرع ، فوجدوا جابر بن عبدالله الانصاری رحمه الله و جماعة من بنی هاشم و رجالا من آل الرسول (ص) قد وردوا لزیارة قبر الحسین (ع) ،فوافوا فی وقت واحد ، و تلاقوا بالبکاء و لحزن و اللطم، و اقاموا الماتم المقرحة للاکباد ، اجتمعت الیهم نساء ذالک السواد، و اقاموا علی ذالک ایاما.
هنگامی که به قتلگاه رسیدند ،با جابر بن عبدالله انصاری - که با جمعی از طائفه بنی هاشم و مردانی از خاندان رسول خدا برای زیارت قبر سیدالشهداء به کربلا آمده بودند- برخورد نمودند. در آنجا با هم جمع شدند و با گریه و اندوه و سینه زنی ، مجلس سوگواری دلخراشی به پا کردند و بر صورت های خود سیلی زدند که زنان روستاهای مجاور هم به آنان ملحق گردیده ، و چند روزی بدین سان بر خاندان اباعبد الله علیه السلام گذشت.۱
و چه گذشت آن ساعات بر زینب کبری سلام الله علیها که در آن سرزمین بوی حسین و عباس را استشمام نمود و چهره و قد رشید علی اکبر جلوی چشم او جلوه می نمود؛ یکی از بزرگان در اینجا اینگونه وصف می کرد که همانطور که در روز عاشورا و در آن ساعتی که بین اجساد پاره پاره شهداء زینب کبری به دنبال گل گمشده خود می گشت و وقتی به او رسید او را نشناخت و خطاب نمود که آیا این بدن بی سر بدن برادر من است؟؛ اکنون و بعد از گذشت چهل روز، در روز اربعین، بعد از مصائب کربلا و شام و تاثیر آن بر جسم مبارک عمه سادات امروز اگر حسین علیه السلام خواهر غمدیده خود را می دید او را نمی شناخت؛الا لعنة الله علی قوم الظالمین و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون.
۱-لهوف؛سید ابن طاووس.