آموزه های اثر گذار نهضت عاشورا
ظلم ستیزی وعدالت طلبی
بدون تردید عنصر رهبری نقش کلیدی در میان تمامی نهضت های اصلاحی و اجتماعی در طول تاریخ بشریت از آدم تا خاتم و تا قیام مصلح کل امام مهدی(عج) را دارد که در این میان نهضت عاشورا در ردیف برترین و والاترین حرکتهای انسانی با اهداف مقدس و متعالی قرار دارد. این نوشتار در مقام اثبات این نکته بود که رهبری آگاهانه و مؤمنانه امام حسین(ع) درجریان نهضت کربلا، ریشه در آموزه های بنیادینی دارد که آن امام همام در مکتب پدر آموخته و آنها را در طول حرکت اصلاحی خود از مدینه تا کربلا به مرحله اجرا درآورده است. در بخش نخست این مقاله به محور حق طلبی و حرکت بر مدار حق اشاره شد. اینک در ادامه دنباله مطلب را پی می گیریم.
در میان تمامی حوادث و وقایعی که در طول حیات انسان بوقوع می پیوندند،
بدون تردید «مرگ» مهمترین و بزرگترین حادثه ای است که هر انسانی با آن مواجه خواهد
شد. چرا که با وقوع آن، آدمی مجبور به ترک دنیایی است که سالها در آن زیسته و با
اسباب و لوازم آن خو گرفته و با اهل آن موانست داشته و جسم و جانش با حب آن عجین
گشته است. در مقابل وارد عالمی می شود که کمتر آشنایی با آن داشته و نمی داند چه
حوادث و وقایعی را از سر خواهد گذراند و به همین خاطر همواره و در طول تاریخ
بشریت، «مرگ» به عنوان یک حادثه دهشتناک و خطیر برای آدمیان تجلی نموده است و به
لطایف الحیل از آن می گریزند و از وقوعش کراهت داشته و آن را ناخشنود می دارند.
ولی باید دانست که این کراهت و ناخشنودی از مرگ، تنها مخصوص آن عده از انسانهاست
که اولاً دنیا را به غلط محل دائمی زندگی پنداشته و گمان کرده اند آخرین منزل هستی
آنهاست و به همین خاطر برای آنکه در بهره برداری از نعمتهای آن از همگنان خویش عقب
نمانند، به منظور دست یابی به ظواهر دنیوی دست به هر عمل نامشروع و مشروعی زده اند
و د رنتیجه مختصر دنیایی برای خود تدارک دیده و سخت بدان دلبسته اند و ثانیاً مرگ
را به منزله ورود در عالم و «نیستی» دانسته و می پندارند با وقوع آن به طور کامل
«نیست و نابود» می شوند و دیگر فرصتی برای حیات مجدد به دست نخواهند آورد. اما در
این میان گروه اندکی هستند که چشم جهان بین و دیده باطن خویش را بر روی حقایق عالم
هستی گشوده و یقین نموده اند که «مرگ» چیزی نیست جز پلی که آنان را از دنیایی پر
زحمت و سرشار از نامرادی ها به جهانی سراسر روح و ریحان و آرامش و آسایش وارد می
کند. از نظر آنان «مرگ» نه بسان اژدهایی است که دهان گشوده باشد برای بلعیدن هستی
شان بلکه «قاصد»ی است مهربان و خوش خبر که از عالم قدس و ملکوت آمده و آنها را به
حیات ابدی همراه با سعادتی بی زوال فرامی خواند.
بدون شک در سر سلسله این گروه از انسانها، کسی نیست جز پیشوای نخستین شیعیان،
مولای متقیان علی(ع). او که درباره اشتیاق خویش به مرگ و شهادت و نهراسیدن از این
حادثه فرمود: «سوگند بخدا انس پسر ابوطالب بمرگ بیشتر است از انس طفل به پستان
مادرش...»
و آنگه که شمشیر شقی ترین فرد تاریخ فرق مبارکش را شکافت و در آستانه جدا شدن از
این سرای پر رنج قرار گرفت، مشتاقانه از رستگاری خویش در اثر مرگ و شهادت سخن گفت
و در طول حیات پر برکتش نیز هرگز در خاطره تاریخ ثبت نشده که حتی با اشاره و کنایه
با کراهت از مرگ سخن گفته باشد.
امام حسین(ع) نیز که در مکتب چنین پدری تربیت شده بود، همچون او بارویی گشاده به
استقبال مرگ و شهادت رفت و با آنکه می دانست عاقبت و سرانجام حرکتی که از مدینه
آغاز کرده، در کربلا با شهادت رقم خواهد خورد، لحظه ای در تداوم نهضت خویش تردید
نکرد و بارها و بارها در طول این مسیر پرنشیب و فراز و به مناسبت های گوناگون از
اشتیاق خویش به شهادت سخن گفت و اینکه هرگز هراسی از مرگ نداشته و آن را جز سعادت
جاوید و عزت ابدی نمی داند و از جمله به هنگام مواجهه با سپاه حر در منزل «ذوحشم»
خطاب به آنان فرمود:
«من آن نیستم که از مرگ بترسم، هر مرگی در راه رسیدن به عزت و احیای حق چه آسان
است، مرگ در راه عزت اسلام جز زندگی جاوید نیست و زندگی با ذلت جز مرگی که ا ز
زندگی تهی است نخواهد بود. آیا از مرگم بیم می دهی؟! هیهات که نشانت نگرفت و
پندارت ناکام ماند. من آن نیستم که از مرگ بهراسم. روحم برتر و همتم والاتر از آن
است که از بیم مرگ به زیر بار ستم روم. آیا شما به بیشتر از کشتن من توان دارید؟!
خوشا به مرگ در راه خدا...» و به هنگام خروج از مکه به سمت کوفه نیز خطاب به
اطرافیان خود فرمود:
«مرگ همچون گردن بند دختران، آویزه گلوی بنی آدم است و من چونان اشتیاق یعقوب به
یوسف، دیدار گذشتگان خود را چه مشتاقم...»
بنده از زحمت های شما که در این وبگاه میکشید تشکر می کنم
هرچند که از مدرسه امام مهدی رفته اید ولی ما هنوز به یاد شما هستیم وامیدوارم هر کجا که هستید موفق باشید